گذری بر زندگی شیخ بهایی

گذری بر زندگی شیخ بهایی

 

"جبل العامل" دیروز، لبنان امروز، از سرزمین های معروف شیعه است كه بزرگ عالمان، بزرگ مجاهدانی سترگ، از آن دیار برخاسته اند. شیعیان جبل العامل نقشی عظیم در گسترش تفكرات اسلامی در سراسر جهان به ویژه سرزمین ایران داشته اند. می گویند، ابوذر غفاری صحابی معروف و انقلابی پیامبر اكرم (ص)، نخستین كسی است كه در روزگار تبعید خویش به شام، بذر تشیع را در دیار لبنان پاشید و زمینه محبّت و علاقه به امام علی (ع) و خاندان نبوت را در عصر حكومت معاویه، در بخشی وسیع از تبعید گاه خویش، فراهم نمود. تلاش های ابوذر سرانجام در خطّه جبل عامل، به ثمر نشست و گروه كثیری از مسلمانان را با اندیشه های اصیل اسلامی آشنا كرد. در پرتو نورافشانی های ابوذر، منطقه  لبنان و بخشی از سوریه و فلسطین و اردن از پایگاه های مستحكم پاسداران اندیشه علوی و حامیان شیعه و طرفداران اهل بیت پیامبر(ص) شد و این موضوع در طول تاریخ ادامه یافت. "بعلبك"، یكی از كهن ترین شهرهای سرزمین لبنان است و "جبع" روستایی كوچك، كه به علت ظهور مردانی بزرگ در آن، شهرت فراوان دارد.

قهرمان عالم شیعه، در این روستا پای به جهان گذاشت، زمان تولد او، روز چهارشنبه بود، سوم ماه ذیحجه؛ آن روز خورشید آسمان بعلبك، اشعّه ی پرفروغ خویش را اندك اندك جمع می كرد. نهصد و پنجاه و سه سال از هجرت پیام آور بزرگ اسلام می گذشت، روستای جبع شاهد شور و شادی فراوان در خانه یكی از اهالی بود. خانه "عزالدّین حسین"غرق سرور و خوشحالی و آمد و شد بود. خویشان و بستگان برای دیدن نوزاد و گفتن تبریك به خانه این عالم با اخلاص و بزرگوار آمدند، پدر از تولد فرزند و سلامتی وی خوشحال بود و خدا را سپاس می گفت.

كودكی كه آن روز در روستای جبع به دنیا آمد بعدها نقشی بزرگ در تاریخ مشرق زمین ایفا كرد. كودكی كه از آغاز، آینده درخشان، از سیمای تابناك و زیبایش پیدا بود. پدر، به خاطر علاقه فراوانی كه به پیامبر خدا حضرت محمّد (ص) داشت نام نوزاد را محمّد گذاشت. گویا با انتخاب این نام، رسالتی سنگین بر دوش كودك قرار گرفت، كه باید آیین محمدی(ص) را در جهان گسترش بخشد، و راه و رسم پیامبر اسلام را در جامعه زنده كند. محمّد روزگار كودكی را در دامان مادری مهربان و پارسا و پدری با ایمان و پر تلاش سپری كرد و با آداب مسلمانی و قرائت قرآن و احادیث پیامبر و امامان شیعه آشنا شد، و علاقه به پیامبران و پیشوایان اسلام در اعماق وجودش ریشه دوانید. او با صفای كودكی، نماز و دیگر وظایف دینی را انجام می داد، اما آینده ای تاریخ ساز در انتظار گام های بلند این كودك بود...

هجرت به ایران

محمّد در سن هفت سالگی همراه پدر از جبل عامل، راهی ایران شد، و به شهر قزوین كه آن روزها، یكی از پایگاه های اصلی شیعه و مركز حكومت شاه طهماسب صفوی بود، وارد گردید.

عزالدین حسین ترجیح داد سفر به ایران را همراه فرزند نوجوانش "محمّد" كه هنوز هفت بهار را سپری نكرده بود و در آغاز تحصیل بود، برگزیند و رهسپار شود.

هجرت محمّد و پدرش به دنبال دعوت عالم بزرگ "شیخ علی منشار عاملی" انجام گرفت. هنگام ورود به قزوین، به خانه همین عالم بزرگ وارد شدند و بدین گونه خاطرات دوستی دیرین در سرزمینی تازه و حال و هوای آزادی، تجدید شد و روابط محكمتری بین این دو فقیه فرزانه پدید آمد.

قصه ای از نیاكان

محمّد خود، بعدها برای یكی از شاگردان مبرز و برجسته اش به نام ملا محمّد تقی مجلسی گوشه ای از زندگی پدران خود را بازگو می كند:

پدران من در جبل العامل "لبنان" اهل زهد وعبادت بودند و ما وابستگی های كنونی را نداشتیم، از فروغ معنوی و مقامات قدسی و كرامت های خدا بهره می بردیم. در یك روز برفی كه چهره آسمان و زمین سپید بود و سرمای سختی همه جا را فرا گرفته بود، پدر بزرگم "شمس الدین" چیزی برای خوردن در خانه نیافت، صدای بچه ها از گرسنگی بلند بود و چشمانشان فرو رفته، در و دیوار خانه رنگ فقر و بدبختی داشت، بچه ها از مادر غذا می خواستند و آه در بساط  نبود.

سرانجام مادربزرگم برای تسكین خاطر بچه ها از برف، تعدادی نان برفی درست كرد و به سوی تنور روانه شد، تنور به راستی تفته بود و داغ، و مادربزرگ نان های برفی را مثل خمیر واقعی به تنور چسبانید و گفت هم اكنون برای شما نان می پزم. مادربزرگ نان های برفی را بر تنور می زد و دست های پدربزرگ به آسمان بلند بود، قطره های اشك گونه های نورانی وی را آبیاری می كرد، لحظه ای چند نگذشته بود كه نان از تنور در آمد، نان واقعی، نان گندم مثل نان های معمولی؛ سفره چیده شد و ما بچه های گرسنه دور سفره را گرفتیم. پدربزرگ سر بر زمین گذاشت و در حال سجده، خدا را سپاس گفت و سپس كنار سفره نشست، در حالی كه هنوز دست دعایش بر آسمان بلند بود و نگاه تشكر آمیزش به سقف اتاق دوخته شده بود.

محمد بارها به این جریان می اندیشید كه چگونه نیاكانش از برف، نان می پختند و از غیب كمك می گرفتند و گاه با افسوس از آن مقام معنوی یاد می كرد. و شعر حافظ را به خاطر می آورد و زمزمه می كرد:

من ملك بودم و فردوس برین جایم بود    آدم آورد در این دیر خراب آبادم

محمد در دوران جوانی

محمد از كودكی كار تحصیل و یاد گیری علوم گوناگون را جدّی گرفت و عاشقانه در پی فرا گیری دین و دانش و هنر رفت. زندگی در خانه پدری دانشمند، معاشرت با عالمان و دانشوران زمان، تلاش و كوشش، محبت و علاقه فراوان به امامان معصوم(ع) و خاندان پیامبر(ص)، زمینه مساعدی را برای پیشرفت وی آماده كرده بود. او علاوه بر یادگیری دانش های معمول و مرسوم زمان، در كسب علوم سرّی و غریبه هم كوشا بود و همین تلاش ها و اخلاص ها سرانجام از او عالمی بزرگ و فقیهی فرزانه ساخت كه به "شیخ بهاءالدین" معروف شد.

شیخ بهاءالدین كه اینك در سنین ازدواج بود، بی جهت ازدواج را به تاخیر نینداخت؛ او در انتخاب همسر دقت فراوان نشان داد. بر خلاف بسیاری از جوانان كه در انتخاب همسر دقت لازم ندارند و تنها به زیبایی دختر و ثروت پدر، و یا دارا بودن مدارج بالای تحصیلی دل خوش می كنند، شیخ بهاء الدین به پیشنهاد پدرش با یك خانواده كاملاً مذهبی وصلت كرد و با یك دختر بسیار دانشور و پارسا و متعهد كه با وظایف دینی به خوبی آشنا و در راه آن بسیار كوشا بود، ازدواج كرد.

همسر شیخ بهاء الدین، دختر عالم بزرگوار شیخ زین الدین علی منشار عاملی بود، همان عالم بزرگواری كه هجرت به ایران با درخواست او انجام شد و هنگام ورود به قزوین، شیخ بهاء الدین و خانواده اش در خانه وی مسكن گزیدند.

دختر "زین الدین علی"، الگوی اخلاق اسلامی، تقوا، حجاب، دانش، تجسّم دینداری و  دانشوری بود و نور علم و ایمان آینده ای درخشان در برابر دیدگانش قرار می داد. شیخ بهاء الدین، كه در جستجوی همسری پاك و پارسا بود سرانجام با پیشنهاد خانواده اش كه از قدیم این خانواده را می شناختند، با این دختر نیك سیرت ازدواج كرد.

تاریخ نویسان می گویند: همسر شیخ بهاء الدین زنی پارسا، دانشمند، حدیث شناس، فقیه، محقق و مدرس بوده است. در آن روزگار كه بسیاری از زنان - بلكه اكثریت مردان-  از سواد خواندن و نوشتن محروم بودند و یا تحصیل علم و دانش را برای زن لازم نمی شمردند، همسر شیخ بهاء الدین، استادی بلند پایه بود. با ازدواج شیخ بهاء الدین و همسر دانشورش، پیوند دوستی دیرین به یك ازدواج مقدس انجامید و دو جوان متعهد و دانشمند لبنانی در سرزمین ایران كانونی مقدس را پایه گذاری كردند و خدمات فراوان به ایران و جهان اسلام تقدیم داشتند.

محمّد و فراگیری زبان فارسی

محمد از لبنان به ایران آمده بود و زبان مادری اش عربی بود، امّا از همان دوران نوجوانی علاقه وافری به یادگیری زبان فارسی نشان داد و سرانجام با مكالمه، ترجمه و نگارش به زبان فارسی به خوبی آشنا شد، آشنایی وی با این زبان شیرین، در حد گفتگوی روزانه و یا نوشتن مطالب ساده نبود. او در سرودن اشعار زیبای فارسی مخصوصاً به سبك معروف عراقی، توانائی نشان می داد. اشعار شیخ بهایی در غزل و رباعی رنگی از شعر حافظ داشت و در سبك مثنوی به اشعار جلال الدین رومی معروف به مولانا شبیه بود.

مجموعه اشعار فارسی و عربی شیخ بهاء الدین را، "محمدرضا حرّ عاملی" فرزند شیخ حرّ عاملی گرد آوری كرده و دیوانی گرانبها پدید آورده است.

اشعار فارسی وی به همراه دیگر آثار فارسی شیخ بهائی كه شامل:

غزلیّات، مثنویات، "نان و حلوا"، "شیر و شكر"، "نان و پنیر"، و رباعیّات و اشعار متفرقه و قصّه های شیرین، پند اهل دانش و هوش به زبان "گربه و موش" است، توسط سعید نفیسی گرد آوری شده و به همراه یك مقدمه مفصّل، توسط انتشارات چكامه، در سال 1361 هجری شمسی در تهران منتشر شده است.

شیخ بهایی در اشعار، نام بهایی را برای خود برگزید و از این رو به شیخ بهایی شهرت یافته است.

او همچون دیگر عالمان اسلام به دعا و نیایش توجه فراوان داشت. خود وی اهل دعا بود و دعا را سلاح پیامبر می دانست. او در موارد گوناگون با زبان نظم و نثر دست دعا و تمنا به پیشگاه خدای بی همتا برداشته و نیازهای شخصی و جمعی را از خدای سبحان طلب نموده است. اشعار شیخ بهاء الدین روح نیایشگر و خاشع او را در برابر پروردگار جهان نشان می دهد.

شیخ بهایی معنای عمیق دعا را به خوبی احساس می كرد و هنگام دعا با تمام روح از خدا می خواست و نیازهای خود و امت اسلام را مطرح می كرد. او سعی فراوان داشت كه مردم مسلمان با معنای ادعیه آشنا شوند، و برای آشنا ساختن مردم با معارف بلند دعاها، سه كتاب ارزشمند نوشته است:

1- شرح دعای صباح.

2- شرح دعای هلال.

3- مفتاح الفلاح.

شیخ بهایی در كتاب اول، دعای معروف "صباح" را كه از حضرت علی علیه السلام نقل شده توضیح داده است. این دعا كه مطالب عرفانی فراوان دارد در كتاب معروف مفاتیح الجنان آمده است. كتاب دوم، در مورد دعای هلال ( یكی از دعاهای زیبا و پر معنی صحیفه سجادیه) است. شیخ در این كتاب، دعا را از امام زین العابدین علیه السلام نقل و تفسیر كرده است.

كتاب مفتاح الفلاح، یعنی "كلید رستگاری" درباره اعمال و آدابی كه در شبانه روز مستحب می باشد نوشته شده است. رهنمود های شیخ بهایی درباره خودسازی و عبادت در این كتاب آمده و متن عربی آن توسط یكی از شاگردانش به زبان فارسی ترجمه شده است.

شیخ بهایی و تفسیر قرآن

قرآن مجید، چشمه جوشان علوم اسلامی است و شیخ از كودكی با این چشمه شیرین و گوارا آشنایی  داشت. او آب گوارای وحی را فراوان نوشیده و علم تفسیر قرآن را به خوبی آموخته بود. او دانش تفسیر را در سینه محدود نكرد و با خود به گور نبرد. بلكه از راه تدریس و نگارش به نشر و گسترش دانش تفسیر، كمك فراوان كرد.

برخی از كتب تفسیری و قرآنی این عالم ربّانی - كه اكثراً به زبان عربی است-  به شرح ذیل می باشد:

1- عروة الوثقی- كه تفسیر سوره حمد است.

2- عین الحیاة- این كتاب، تفسیری است فشرده كه شباهت زیادی به تفسیر صافی "ملامحسن فیض كاشانی" دارد.

3- شرح تفسیر بیضاوی.

4- حاشیه بر تفسیر بیضاوی.

5- حل حروف القرآن.

6- حواشی تفسیر كشاف.

7- مشرق الشمسین و اكسیر السعادتین.

وی در این كتاب، آیات قرآنی مربوط به احكام شرعی را آورده و آن را تفسیر كرده است و در زمینه موضوع آیه، احادیث صحیح را نقل نموده است؛ ولی دریغا كه این اثر فقهی قرآنی ناتمام مانده است.

شیخ بهایی و علم حدیث

"حدیث" دومین سرچشمه علوم اسلامی و دریچه ای است كه انسان را با دانش بیكران الهی پیوند می دهد. علم حدیث، گفتار پیشوایان معصوم و كردار و تاییدهای آنان را بازگو می كند و بسیاری از حقایق و وظایف را روشن می سازد. احادیث معتبر معصومین (ع) گنجینه ای است كه فقر فرهنگی بشریّت را برطرف می سازد، "حدیث" مشعلی پر نور است كه در تاریكی جهل و حیرت، راه هدایت و بهزیستی را نشان می دهد. از این رو عالمان بزرگوار اسلام در حفظ، نقل، ترجمه، شرح، تبویب و فصل بندی، تدوین معجم و راهنما، چاپ و نشر، خطاطی، تدریس و فهم متون حدیث و شناخت راویان آن زحمات فراوان كشیده اند.

شیخ بهاء الدین، از این دانش اطلاعاتی گسترده داشت و در نشر و آموزش حدیث، و دفاع از افكار و اندیشه های معصومین علیهم السلام كوشا بود. آشنایی با نام كتاب های حدیثی این فقیه فرزانه و حدیث شناس بزرگ، برای علاقه مندان و دوستداران شیخ بهایی، مفید است. اینك فهرست كتاب های حدیثی او:

1- حبل المتین- شیخ در این كتاب روایات معتبر را درباره احكام دینی گردآوری كرده و توضیح لازم را ارائه داده است. مجموع احادیث این كتاب هزار و چند حدیث است.(1)

2- شرح من لا یحضره الفقیه- این كتاب شرح یكی از كتاب های چهارگانه حدیثی شیعه است كه توسط مردی دیگر از قبیله ابرار، یعنی شیخ صدوق، حدیث شناس مشهور قرن چهارم نوشته شده است.

3- حاشیه من لا یحضره الفقیه- این كتاب یاد داشت های فشرده و موردی شیخ بهاء الدین درباره برخی احادیث شریف كتاب صدوق است.

4- اربعین حدیث.

اربعین به معنای "چهل" است، در روایات اسلامی آمده، كه هر كس چهل حدیث حفظ كند، خداوند روز قیامت او را دین شناس و عالم محشور خواهد كرد. شیخ بهایی با آرزوی این كه این مقام بلند معنوی را به دست آورد در این كتاب، چهل حدیث جالب انتخاب كرده و آن را به طور كامل شرح داده است. توضیحات این حدیث شناس بزرگ در مورد معنی روایات، و شرح لغات مشكل و جمع بندی احادیث بسیار ارزشمند است. یك نسخه از این كتاب كه به خط شیخ بهایی است وقف آستان قدس رضوی شده و هنوز در كتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

5- حدائق الصّالحین- این كتاب، تفسیری بر "صحیفه سجادیه" كتاب دعای معروف امام سجاد(ع) است. بخشی از همین كتاب به نام حدیقة الهلالیه یا شرح دعای هلال شهرت یافته است.

6- ترجمه رساله امامیه - این كتاب ترجمه فارسی نامه حضرت رضا(ع) به مامون عباسی است كه خود یك حدیث طولانی و عمیق محسوب می شود.

7- شرح اربعین . این كتاب را یكی از شاگردان شیخ بهایی به نام "ابن خاتون" به فارسی ترجمه كرده و آن را با نام ترجمه قطب شاهی منتشر نموده است. "محمد بن علی" معروف به ابن خاتون در ماه مبارك رمضان 1029 هجری قمری، اجازه نقل این كتاب را از شیخ بهاء الدین گرفته است. این ترجمه برای یكی از سلاطین هندوستان به نام قطب شاه انجام شده است.

شیخ بهایی و علم فقه

"علم فقه"، از حلال و حرام سخن می گوید. كارهای واجب، حرام، مستحب، مكروه و جایز را مشخص می كند. این علم، یكی از لازم ترین دانش ها برای جامعه اسلامی است، زیرا برنامه زندگی فردی و اجتماعی بشر را در همه ابعاد معین می كند. همه مسلمانان باید مسائل ساده شرعی را به اندازه نیاز، بیاموزند و بدانند چه كاری واجب است و چه كاری حرام؛ امّا فقه استدلالی را فقط عالمان بزرگ فرا می گیرند و در این رشته تخصص پیدا می كنند.

یكی از وظایف عالمان دین، آموزش احكام فقهی به زبان روان و ساده به عموم مردم است و از طرفی پرورش دانشورانی كه علاوه بر اندیشه ها و اخلاق اسلامی، فقه استدلالی را به خوبی بدانند و مجتهد باشند. شیخ بهاءالدین، خود فقیهی بزرگ بود و برای رشد اطلاعات دینی و فرهنگ مذهبی مردم كوشش های فراوان داشت. او به منظور گسترش علم فقه، 19 كتاب و رساله در سطوح مختلف به رشته تحریر در آورده كه به شرح ذیل می باشند:

1- جامع عباسی - این كتاب در بیست بخش توسط شیخ، طرح ریزی شده و 5 بخش آن را خود وی نوشته است. امّا موفق به  اتمام كتاب نگردیده و یكی از شاگردان او به نام "نظام الدین ساوجی" بقیه بخش ها را تكمیل كرده است. "جامع عباسی" یكی از قدیمی ترین و جامع ترین رساله های فقهی فارسی است كه به درخواست شاه عباس كبیر و برای فارسی زبانان تالیف شده است.

2- حبل المتین - این كتاب در علم حدیث و فقه است. دو باب طهارت و نماز آن كامل شده و شیخ بهایی این كتاب را در صبح جمعه 18 شوال 1007هجری قمری، پس از فراغت از تعقیب نماز صبح در مشهد مقدس به اتمام رسانده است.(3)

3- رسالة فی الفقه - الصلاة - این كتاب را شیخ درباره مسائل فقهی نماز نوشته است و نسخه اصلی آن در مجموعه ای نزد مرحوم سید محمّد مشكوة بیرجندی بوده كه همراه با دیگر كتاب های وی به كتابخانه دانشگاه تهران اهداء شده است.

4- حاشیه بر كتاب مختلف الشیعه – "علامه حلی" كتاب مختلف الشیعه را نوشته و شیخ بهایی نظرات فقهی خود را درباره مسائل این كتاب بیان كرده است.

5- حاشیه بر قواعد الكلّیه شهید اوّل.

( القواعد الكلّیة الاصولیّة والفرعیة) از آثار علمی و تالیف شهید اوّل است، این كتاب محور مباحث اصولی و فقهی بسیاری از عالمان شیعه بوده و شروح و حواشی متعدد بر آن نوشته شده است. شیخ بهاء الدین دیدگاه های فقهی خود را در مورد مسائل این كتاب، در رساله ای گرد آورده است كه مطالعه آن برای پژوهشگران فقه استدلالی مفید خواهد بود.(4)

6- رساله احكام سجود تلاوت .

این كتاب درباره موارد و چگونگی سجده هنگام قرائت یا شنیدن آیات دارای سجده، نوشته شده است.

7- رساله استحباب و وجوب سوره .

این كتاب درباره این مساله كه - در نماز پس از خواندن سوره حمد -  آیا قرائت سوره دیگری واجب است یا مستحب، نوشته شده است.

8- اثناعشریات - این كتاب حاوی پنج تحقیق فقهی درباره طهارت، نماز، روزه، زكات و حج است كه شیخ بهایی بر بخش "حج" این كتاب شرحی نوشته و یكی از دانشمندان معاصر به نام حسین بن موسی اردبیلی، ساكن استرآباد ( گرگان قدیم) مشغول نگارش شرحی بر قسمت روزه این كتاب بود كه خبر در گذشت شیخ را شنید.(5)

9- رساله ای درباره لباس هایی كه نماز خواندن با آن صحیح نیست.

این كتاب همراه با 29 رساله عقیدتی و فقهی در سال 1402 هجری قمری توسط انتشارات مفید قم چاپ شده است، شیخ بهایی این رساله را در روز جمعه پنجم ماه ربیع الاول در شهر قرمسین ( كرمانشاه كنونی) نوشته است.

10- شرح رساله ای درباره روزه.

11- رساله ای درباره قبله شناسی .

12- رساله ای درباره واجبات نمازهای روزانه.

13- رساله ای درباره ارث.

14- رساله ای درباره نماز مسافر.

15- رساله ای درباره صلوات بر پیامبر (ص) و اهل بیت آن حضرت.

16- رساله ای درباره حیوانی كه توسط اقلیت های مذهبی (اهل كتاب) ذبح شود.

17- رساله ای درباره آب كُر ( آبی كه از برخورد با اشیاء نجس، نجس نمی شود).

18- رساله ای در تحقیق جهت قبله.

شیخ بهاء الدین این كتاب را درباره مباحث قبله شناسی و علائم و راه های تشخیص قبله تالیف كرده است، نسخه ای خطی از این كتاب در كتابخانه دانشگاه تهران با شماره 1626 وجود دارد.

19- مشرق الشمسین و اكسیرالسعادتین .

این كتاب به قصد نگارش یك دوره فقه قرآنی شروع شده است ولی فقط بخش طهارت آن پایان یافته؛ تالیف این كتاب به درخواست گروهی از اهالی شهر مقدس قم بوده است.(6)

خوانندگان گرامی! توجه دارید كه قهرمان كتاب فقط در قلمرو دانش فقه، نوزده كتاب ارزشمند نوشته است. گر چه حجم برخی كتاب ها و رساله ها اندك است. امّا هیچگاه در ارزیابی كتاب ها، تعداد صفحه را نباید میزان قرار داد. بلكه محتوای كتاب و نقشی كه در افكار جامعه ایفا می كند و هدف مقدسی كه ورای نیات و قلوب نهفته است اهمیت دارد. گاه یك جزوه، یك مقاله چند صفحه ای حقایق و مطالب فراوان دارد كه در كتاب های چند جلدی از آن خبری نیست.

یكی از ویژگی های "شیخ بهایی" فشرده نویسی و پرهیز از فضل فروشی و خودنمایی است، از این رو بسیاری از كتاب های وی مختصر و در عین حال عمیق و پر معنی است.

كتاب های "صمدیه" در قواعد زبان عربی، "وجیزه" در علم رجال، "خلاصة الحساب"، "زبدة الاصول" در علم اصول فقه و "توضیح المقاصد" در وقایع و وظایف ایّام سال، گواه روشنی بر این حقیقت است.

شیخ بهایی و هنر

دانش و هنر دو گوهر گرانبها هستند كه با هم پیوند نزدیك دارند.

دانش بیشتر رنگ تئوری و اندیشه دارد، و هنر رنگ كار و عمل. ایمان و عرفان ضلع سوّم این دو، بلكه قلب حیات بخش و هدایتگر آن است؛ ایمان استوار و عرفان الهی، این دو ابزار كارآمد را به كار می گیرد.

و شیخ بهاء الدین، دانش و هنر را به خدمت آرمان های مكتبی و ایمان مذهبی گرفته بود و به راستی او نمونه تخصص مكتبی و هنر متعهد بود.

گرچه برترین هنر، فتح قله های بلند "عرفان" و "زهد" و "جهاد" و "آزادی" است كه شیخ با فتح آن نیاز به هنرنمائی دیگر نداشت. امّا توان و تلاش این فقیه فرزانه و زاهد سیاستمدار در استفاده از روش ها و ابزارهای گسترش اندیشه های اسلامی، شایان الگو گرفتن است.

شیخ در داستان نویسی،

معماری،

شعر،

خوشنویسی، و برخی دیگر از هنرها مهارت داشت.

او شعر و شاعری را به دو زبان عربی و فارسی دنبال می كرد و مثنوی های اخلاقی و  عرفانی "نان و پنیر"، "نان و حلوا" و "شیر و شكر" را پدید آورد.

هنر معماری شیخ یادگارهای زیادی دارد كه در تاریخ اصفهان و ایران، بلكه جهان، پرآوازه است.

حمام معروف شیخ بهایی، كاریز نجف آباد اصفهان، قنات زرین كمر، تعیین سمت قبله مسجد شاه اصفهان، تقسیم آب زاینده رود و دهها كار دیگر، آوازه هنری شیخ را در جهان گسترده است.

هنر داستان نویسی شیخ در كتاب شیرین "پند اهل دانش و هوش" به زبان "گربه و موش" جلوه كرده است. این كتاب را می توان از نمونه های آموزنده داستان از زبان حیوانات حساب كرد و شاید یكی از منابع الهام سازندگان فیلم های كارتونی "مدرسه موشها" و امثال آن بوده است.

شیخ بهایی در كتاب معروف به "گربه و موش" نظریات اجتماعی-  اخلاقی مفیدی را به زبان حیوانات بیان كرده است، او در یك فصل موش را "نفس امّاره" و هوس های بی حد و مرز انسان گرفته و گربه را در نقش "نیروی تخیل" و خیال پرداز به كار گرفته است.

در فصلی دیگر، شیخ از سطح مسائل اخلاق فردی فراتر رفته و موش را الگوی صوفی منشی و درویش مآبی حاكم بر قرن 11 و گربه را مظهر جستجوگران علم و دانش شناخته است و از مناظرات این صوفی "موش منشی" و دانش پژوه "گربه رفتار" نصایح سودمندی خلق كرده است.

شیخ بهایی و زبان آموزی

شیخ بدون تردید به سه زبان مهم و رایج عصر خویش، مسلط بوده و عربی و فارسی و تركی را به خوبی می فهمیده و بدان گفتگو می كرده و در مورد عربی و فارسی آثار فراوان دارد. در زمینه زبان تركی، سفرهای طولانی او به آذربایجان شوروی و ایران - در لباس درویشی در مناطق تحت نفوذ دولت عثمانی-  این موضوع را ثابت می كند، به علاوه شعرهایی به زبان تركی در "كشكول" آورده است كه این مهارت وی را آشكار می سازد.(7)

شیخ بهایی و ریاضیّات

ریاضی یكی از رشته های مهم علوم و اطلاعات بشری است و شامل حساب ساده و استدلالی، هندسه و جبر می شود. دانش ریاضی همیشه در زندگی بشر كاربرد فراوان داشته است.

شیخ بهایی از كودكی این دانش را آموخت و خود به تالیف كتاب هایی در این زمینه پرداخت . در اینجا با نام پنج كتاب ریاضی وی آشنا می شویم:

1- خلاصة الحساب .

این كتاب یكی از عمیق ترین و فشرده ترین كتاب های ریاضی است كه شیخ بهایی به رشته تحریر درآورده و شامل یك دوره ریاضیّات در سطح متوسط است و حدود سه قرن به عنوان متن آموزشی حوزه های علوم دینی در نجف، اصفهان، مشهد، قم و برخی دیگر از مراكز علمی كشورهای اسلامی مورد استفاده بوده و دهها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است.

2- بحرالحساب .

صاحب كتاب"امل الآمل" نامی از این كتاب برده و شیخ بهایی در مواردی از خلاصة الحساب به كتاب بحرالحساب ارجاع داده است، ولی گویا نسخه ای از این كتاب در عصر خود وی برداشته نشده است.(8)

3- جبر و مقابله .

شیخ در این كتاب مباحث فراوان جبر را مورد بررسی قرار داده و یك نسخه از این كتاب نزد مرحوم سعید نفیسی موجود بوده است.

4- حاشیه بر خلاصة الحساب .

شیخ توضیحات لازم را كه بعد متوجه شده است به صورت"حاشیه" بر كتاب خلاصة الحساب نوشته است. نام این كتاب در فهرست كتابخانه عمومی معارف آمده است.

5- رساله حساب فارسی .

شیخ این كتاب را به منظور آموزش حساب به عموم نوشته و اطلاعات فشرده ای از این دانش گرد آورده است.

شیخ بهایی و دانش هیات

علم هیات از فضا، كرات آسمانی و ثوابت و سیارات گفتگو می كند؛ از حركت پدیده های آسمانی و انواع حركت و سمت حركت این اجرام سخن می گوید. شیخ بهایی از این علم اطلاع فراوان داشته و بیش از چهارده كتاب و جزوه درباره این دانش نوشته كه به شرح ذیل است:

1- صحیفه اسطرلاب كه به كتاب اسطرلاب عربی مشهور است.

2- ملخص فی الهیئة - این كتاب فشرده ای از علم هیات را در بردارد.

3- رساله تضاریس الارض.(9)

4- رساله در كرویت زمین.(10)

مساله كروی بودن زمین را شیخ بهایی در حدود چهارصد سال قبل در این كتاب عنوان كرده است.

5- رساله در مقایسه قطر زمین با بزرگترین كوهها.

در این كتاب قطر زمین با بزرگترین كوهها مقایسه و محاسبه شده است.

6- شرح، شرح چغمینی - این كتاب توضیح یك متن درسی معروف درباره علم هیات است.

7- تشریح الافلاك.

8- حواشی تشریح الافلاك.

9- شرح، شرح رومی - توضیحی مفید درباره یك كتاب درسی هیات و اختر شناسی است.

10- رساله در تحقیق سمت قبله - دیدگاه شیخ در مورد مسائل قبله شناسی را مطرح می كند.

11- رساله اعمال اسطرلاب - نسخه ای از این كتاب نزد مرحوم سعید نفیسی بوده است.

12- رساله ای در حل اشكال عطارد و ماه.

13- رساله ای درباره این كه نور كواكب از نور خورشید است.

14- تحفه حاتمیه كه رساله اسطرلاب فارسی نامیده می شود.

این رساله هفتاد باب است كه شیخ بهایی آن را به تقاضای وزیر نواب اعتماد الدوله، حاتم بك اردوبادی نوشته، (در ایّامی كه این وزیر نزد شیخ، علم اسطرلاب فرا می گرفته است).(11)

مجموع آثار قلمی شیخ بهایی را تا مرز یكصد كتاب و رساله دانسته اند و صاحب "معجم مولفی الشیعه" نود و نه اثر علمی، ادبی وی را نام برده است. برخی از این كتب مثل كشكول و مخلات، گلچینی از دانش های گوناگون یا یادداشت هایی است كه استاد فرصت تنظیم نهایی آن را نیافته و یا لازم ندیده مطالب را به صورت موضوعی و در ارتباط با هم تدوین نماید.

شیخ بهایی در این دو كتاب هر چه را زیبا و جالب دیده، از مطالب تاریخی، نكات علمی، و ادبی و معمّا و چیستان و شعر و غیره، بدون نظم و موضوع بندی نگاشته و از خطر نابودی توسط حوادث روزگار، رهایی بخشیده است.

استادان شیخ بهایی

معلم و استاد، در زندگی هر كس نقشی سرنوشت ساز دارد. چه بسیار دانش آموزان و دانشجویان و طلابی كه در پرتو هدایت استادی گرانقدر و معلمی دلسوز و دبیری دانشمند، آفاق بلند پیشرفت و نیكبختی را فتح كرده و خدماتی بزرگ انجام داده اند؛ و عكس این ماجرا نیز فراوان است.

شیخ بهایی در پیشرفت علمی و اخلاقی از محضر معلمانی بزرگ بهره ها برد و از مجلس درس عالمانی پاك و پرتلاش، توشه ها بر گرفت.

نخستین استاد شیخ، پدرش "عزالدّین حسین" است. او كه خود فقیهی بزرگوار و متعهد و مبارز بود نسبت به تربیت فرزندان خویش كوشش فراوان داشت؛ از كودكی فرزند را به تحصیل دانش و كسب اخلاق الهی و معنوی و رعایت دستورهای زندگی ساز دین تشویق می كرد و مدتها خود وی مسوولیت تدریس برای فرزند را بر عهده داشت. قرابت و بستگی این پدر و پسر، تنها خویشاوندی نژادی و نسبی نبود، بلكه "شیخ بهاءالدین" پدر را به عنوان استاد و راهنما و هادی خویش می شناخت. او پدر را دریایی از دانش و اخلاق و فقاهت می دانست و علاوه بر احترام پدری، به وی به دیده استاد و فقیه و راهنمای معنوی جامعه بزرگ اسلامی می نگریست.

- ملا عبدالله مدرس یزدی

"ملاعبدالله" یكی دیگر از اساتید شیخ بهایی است. شیخ از محضر وی علوم عقلی را فرا گرفت؛ منطق و فلسفه و كلام، بهره ای بود كه شیخ از درس ملاعبدالله آموخت.

- ملا علی مذهّب

استاد دیگر شیخ بهایی "ملاعلی مذهّب" است. او در علوم ریاضی تخصص داشت و در زمینه حساب، هندسه، جبر و مقابله، هیات و نجوم كار كرده بود. شیخ بهایی علوم ریاضی را نزد این بزرگوار و دانشوری دیگر، همچون "مولانا افضل قاضی" فرا گرفت.

شیخ بهایی از دانش طب و پزشكی هم اطلاعات خوبی داشت.

او "قانون" بوعلی سینا را كه - یك كتاب پزشكی معروف و قدیمی است - نزد "حكیم الدین محمود" آموخت.(12)

شاگردان شیخ بهایی(13)

شیخ بهایی اقیانوسی عمیق بود كه تشنگان فراوان از آب گوارا و شیرین دانش وی نوشیدند. گر چه او همچون ابر باران زا جهان اسلام را آبیاری می كرد و نور علم و ایمانش بر شرق و غرب جهان می تابید، امّا شاگردان زیادی از محضر وی بهره ها برده و در مجلس درسش شركت می جستند و از اندیشه های والای او كه درخشش خاصی داشت سود می بردند و روشنی می گرفتند.

نخبگان و فرزانگان دوران، خوشه چین خرمن پرفیض شیخ بهایی بودند:

1- ملا صدرای شیرازی

2- ملا محسن فیض كاشانی

3- فیاض لاهیجی

4- نظام الدین حسین ساوجی

5- سید حسین كركی

6- سید ماجد بحرانی

7- فاضل جواد بغدادی

8- ملا خلیل غازی قزوینی

9- میرزا رفیع الدین طباطبائی نائینی

10- شیخ زین الدین عاملی (نوه شهید ثانی)

11- مولی شرف الدین محمّد رویدشتی

12- شیخ محمّد فرزند علی عاملی تبنینی

13- مولی مظفرالدین علی - كه كتابی درباره زندگی استاد خویش شیخ بهایی نوشته است.

14- ملا محمد تقی مجلسی، فقیه و محدث بزرگوار و پدر علامه محمّد باقر مجلسی

15- "شیخ محمود" فرزند حسام الدین جزایری كه از استادان فخرالدین طریحی، نویسنده كتاب لغوی و حدیثی معروف "مجمع البحرین" است.

16- محقق سبزواری

17- "ملا عزالدین فراهانی" مشهور به "علینقی كمره ای"، شاعر معروف قرن یازدهم.

18- عنایة الله علی كوهپایه ای معروف به قهپائی نویسنده كتاب رجالی ارزشمند "مجمع الرجال" كه حاوی پنج كتاب معروف در علم رجال است.(14)

هر یك از این عالمان بزرگ در عصر خویش در نقطه ای از میهن بزرگ اسلامی مشعلی فروزان بودند كه ایمان و دانش را در اقالیم قبله گسترش بخشیدند.

شیخ بهایی با تربیت چنین شاگردانی ، خدمتی بزرگ به دنیای اسلام ارائه داد و نقشی عظیم در هدایت جامعه بشری ایفا كرد. شرح حال هر یك از این چهره های پر فروغ، نیاز به نگارش كتابی جداگانه دارد و زیارت این ابرار توفیقی بیشتر می خواهد كه در اینجا فرصت پرداختن به زندگی آنان نیست.

عالمان معاصر شیخ بهایی

شیخ بهایی با عالمان زمان خویش ارتباط و آشنایی داشت و تبادل فرهنگی بین او و دیگر عالمان چه از طریق دیدار حضوری و چه از راه مكاتبه و نامه نگاری صورت می گرفت. از معاصرین شیخ، می توان از این بزرگان نام برد:

1- قاضی نورالله شهید شوشتری

این عالم گرانقدر فرزند سید شرف الدین حسینی شوشتری و نویسنده كتاب های مشهور و ارزنده بنام "احقاق الحق"، "صوارم المهرقه"، "مصائب النواصب"، "حاشیه بر تفسیر بیضاوی" و "شرح مختصر عضدی" است. او در اكبرآباد هندوستان به سبب نگارش كتاب "احقاق الحق" در اثبات امامت علی (ع) كه كتابی است مستدل و روایی، به شهادت رسید و به شهید ثالث شهرت یافت.

2- شیخ لطف الله، كه مسجد مشهور شیخ لطف الله در میدان نقش جهان اصفهان پایگاه نماز جماعت وی بوده، در اصل از شهر "میس" برخاسته و ساكن اصفهان و از معاصران شیخ بهایی است.

3- مولی حسین فرزند موسی اردبیلی ساكن استرآباد (گرگان قدیم) كه كتابی به نام شرح رساله اصولیه نوشته از دیگر همدوره های شیخ بهایی است.

شیخ بهایی با برخی از عالمان بزرگ اهل سنت نیز ارتباط داشته و از جمله عده ای از فقهای معروف اهل سنت زمان خودش مثل "ابن ابی اللطیف مقدسی" را در شهر قدس شریف دیدار كرده است. در دمشق به دیدار "حافظ حسین كربلائی" و "حسن بورینی" رفته و در شهر حلب از كشور سوریه كنونی با "شیخ عمر عرضی" رابطه داشته است.

البته این آمد و شدها، ارتباطات فرهنگی ارزشمندی بوده كه دو مذهب بزرگ اسلامی را به هم نزدیك كرده و سبب تفاهم و نزدیكی بیشتر اندیشه های تشیّع و تسنّن بوده است.

شیخ بهایی برخلاف بسیاری از اندیشمندان، بیشتر عمر خویش را در سیر و سفر گذرانیده و به كشورهای مختلف از جمله مصر، سوریه، حجاز، عراق، فلسطین، ایران، آذربایجان شوروی و افغانستان سفر كرده و از صیدا تا قزوین را پیموده و برخی از كتاب هایش را در شهرهای قم، قرمسین (كرمانشاه)، گنجه، تبریز، هرات و مشهد مقدس نوشته است.

شیخ بهایی در این سفرها از عالمان زمان خویش استفاده ها كرد و به علاقه مندان، علم و ایمان و هنر بخشید. دیدگاه های گسترده و شرح صدر فراوان او مولود همین بینش وسیع و سفرهای فرهنگی و ارتباط با دانشوران ادیان و مذاهب گوناگون بوده است.

شیخ بهایی و میرداماد

میرداماد كه نام اصلی وی "سید محمّد باقر حسینی استرآبادی" است، از دوستان و معاصران شیخ بهایی است. او در عبادت و تلاوت قرآن كم نظیر بود و در علوم عقلی و تاریخ و حدیث تخصص داشت. پدر سید محمد باقر داماد "شیخ علی بن عبدالعالی كركی" معروف به محقق ثانی بوده است. از این رو خود و فرزندش به داماد معروف شده اند. میرداماد در درس عزالدین حسین پدر شیخ بهایی شركت می كرد و در همین درس با شیخ آشنا شد و روابط صمیمانه بین این دو دانشور با اخلاص بر قرار گردید.(15)

شیخ بهایی و میرداماد گرچه در برخی مسائل علمی با هم اختلاف نظر داشتند، مثلاً یكی نام بردن اسم خاص امام زمان علیه السلام را در عصر غیبت جایز و دیگری حرام می دانست ولی تفاوت برداشت های فقهی هیچگاه بهانه ای برای برخورد نامطلوب اخلاقی و اجتماعی بین این دو بزرگوار نشد.

این عالمان آگاه نسبت به زمان می دانستند كه ایجاد اختلاف بین عالمان دین، یكی از شیوه های دیرین دشمنان اسلام، قدرت و اقتدار مسلمین، نتیجه وحدت و یگانگی بزرگان دین است. استعمارگران با نفوذ در خانه علما یا حوزه درس و مجالس ایشان همیشه تلاش داشته و دارند كه دیدگاه های عالمان را از مردم دور سازند و آنان را نسبت به یكدیگر بدبین نمایند. گاه سخنان دروغ از یكی برای دیگری نقل می كنند و كار مثبت یكی را در چشم دیگری نادرست جلوه می دهند.

این جریان در زمان شیخ بهایی و میرداماد هم وجود داشت ولی هرگز دشمنان اسلام نتوانستند این دو چهره برجسته دوران را از یكدیگر جدا كنند. برخوردهای كاملاً احترام آمیز و همكاری علمی و اجتماعی در جهت خدمت به امت بزرگ اسلام ، بین این دو بزرگوار بر قرار بوده است.

قصّه ای از وحدت بین علما

نویسنده كتاب پر ارزش "روضات الجنات" در شرح حال میرداماد نوشته است:

روزی شاه عباس، معروف به كبیر همراه با اردوی مخصوص خود به برخی نواحی اطراف شهر می رفت. دو عالم بزرگوار، میرداماد و شیخ بهایی نیز همراه اردو بودند. شاه به این دو دانشور آزاده توجّه خاص داشت و آنان را به عنوان مشاوران عالیرتبه سیاسی - مذهبی در سفرها به همراه می برد.

میرداماد قدری تنومند و قوی هیكل بود ولی شیخ بهایی لاغر و سبك وزن. شاه عباس خواست روابط قلبی این دو را بیازماید.

در آغاز نزد میرداماد آمد. میرداماد عقب اردو قرار داشت. علائم خستگی و رنج و زحمت در چهره اش پیدا بود. شاه رو به میرداماد كرده گفت:

سید بزرگوار! ملاحظه بفرمایید. این شیخ (شیخ بهایی) چگونه با اسب بازی می كند و با وقار و آرامش راه نمی رود. از حضرتعالی یاد نمی گیرد كه چگونه با متانت و ادب و احترام حركت می كنید. میرداماد، درنگی كرد و سپس در پاسخ گفت: "خیر، مساله این نیست. اسب شیخ بهاء الدین از شور و شوق این كه شخصی مثل این عالم بزرگوار بر رویش سوار شده، چنین به تكاپو افتاده است." شاه كه انتظار این گونه جواب را نداشت، اندك اندك، حركت را تند كرده تا در كنار شیخ بهایی قرار گرفت؛ سر صحبت را باز كرد و گفت: "جناب شیخ توجه دارید، این هیكل بزرگ میرداماد، چه بلایی به سر حیوان بیچاره آورده، عالم باید همانند حضرتعالی اهل ریاضت و كم خرج و سبك وزن باشد." شیخ بهایی در پاسخ گفت:" نه، موضوع چیز دیگری است كه لازم است شاه بدان توجه داشته باشد. خستگی اسب سید بزرگوار (میرداماد) به خاطر این است كه كسی بر آن سوار شده كه كوههای استوار هم از حمل علم و ایمان و اندیشه گران وی ناتوان اند."

شاه عباس وقتی این احترام متقابل و روابط صمیمانه را بین دو عالم معروف زمان خویش دید از اسب پیاده شد و سجده شكر به جای آورد و جبین بر خاك سود و خدا را بر نعمت بزرگ وحدت عالمان و اندیشمندان امّت سپاسگزاری كرد.

شیخ بهایی و دربار صفوی

رابطه عالمان دین و دربارها و پادشاهان معمولاً خوب نبوده است؛ علمای شیعه در طول تاریخ با پادشاهان و قدرتمندان در حال مبارزه و درگیری پیدا و پنهان بوده اند. آنان تكیه به ظالم را سبب ورود به آتش جهنم می دانستند و هر گونه كمك به ستمگران را گناه می شمردند. حتی آوردن قلم و یا دوات را برای آنان، گناهی بزرگ به حساب می آورند. البته پادشاهان هم همیشه علما را مانع اهداف پلید و سیاست های هوسبازانه و نوكرمآبانه خود احساس می كردند و همیشه برای طرد و تضعیف و تحقیر و یا نابودی علما و از بین بردن اقتدار اجتماعی آنان تلاش می كردند. امّا عالمان شیعه همیشه پناه محرومان و پاسدار قوانین الهی و نگهبان سلامت اخلاقی جامعه و پشتیبان استقلال كشور بوده اند. پیشوایان معصوم اسلام روحانیت شیعه را از نزدیك شدن به زمامداران، برحذر داشته و نسبت به سازش با ظالمان هشدار داده اند، از این رو روابط علماء و شاهان ن

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 3 آبان 1392برچسب:, | 19:4 | نویسنده : علی اکبری |